تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ هنوز در حال و هوای خوشی هستند. چند روزی مانده است تا دلتنگیها و اشکهای گوشه چشم برای یادآوری خاطرات آغاز شوند. سرمست از زیارتهای لحظات آخر زیر آفتاب سوزانِ صحن کعبه و نیمه شبهای مدینه النبی هستند؛ اولین گروه حاجیانی که به علاوه سالها انتظار در فهرست حج تمتع، دوسالی هم برای پایان بیماری کرونا منتظر ماندند تا روزی زیارت خانه خدا نصیبشان شود. به چشم برهم زدنی این روزها هم زیر سایه نگرانی از ابتلا به کرونا یا اتفاقات پیش بینی نشده، به خوشی تمام شد.
مراسم و مناسک حج تمام شده است و با هدف ثبت گزارش امروزمان سؤالات را از طریق روابط عمومی سازمان حج و زیارت به مدیران کاروانها میرسانیم و صدایشان را دریافت میکنیم، وقتی هنوز خبری از بازگشت نیست. اولین قدمهای حاج آقا و حاجیه خانمهای استان از صبح روز گذشته به مشهد رسیده و حالا چندساعتی از حضور آنان در خانه یا شهرشان میگذرد. نمیدانم چقدر از مراسم و دید و بازدیدها و ولیمه دادنها باقی مانده است، اما لذت آن سفر برای مسافرانش تمام شدنی نیست.
صدایش عجیب مادرانه است؛ گرم و آرام. میگوید و لا به لایش گذری به حس و حالِ خوب روزهای زیارت میزند. اسمش را که میشنوم آشناتر هم میشود؛ فاطمه دختر شهید عبدالحسین برونسی. از حضور یک آشنا در میان آن تعداد صدا خوشحالتر میشوم. شرح ماجرای سفر و پاسخ به سؤالاتم را شروع میکند.
از حال خوب زیارت که میگوید، یک جور احساس قدرت در عین بندگی در آن نهفته است: حال و هوای حج را نمیشود به زبان گفت. همه اش قدرت خداست. وقتی همه مردم از بی نیاز و غنی، زشت و زیبا و زن و مرد کنار هم طواف میکنند، یعنی قدرتی هست که توانسته است همه مردم دنیا را به طواف معبد عشقش دعوت کند.
سفر برایش همانی بوده که عمری آرزویش را داشته است؛ باهمان جزئیات و تشکیلات. از محل اقامت تا «توفیق زیارتی که در هر لحظه شبانه روز نصیبمان میشد» بدون دغدغه و بدون نگرانی. تا دلشان خواسته است به دیدار یار رفته اند از ترس روزهای دلتنگی.
باز از حسش سخن میگوید: کاری جز شکرگزاری خداوند ندارم که توفیق رفتن به عرفه عارفان، منای عاشقان و زیارت خودش را نصیبمان کرد. از خدا خواستیم توفیق دیدارش را به همه عزیزان آرزومند عنایت کند.
شنیده ایم که اولین بار وقتی چشم زائر به کعبه معظمه و بیت عتیق بیفتد، سه دعایش روا خواهد شد، فاطمه هم این را میداند و با همان نیت دست به دعا بر میدارد: وقتی اولین بار چشمم به خانه خدا افتاد دعا برای فرج آقایمان امام زمان (عج) به زبانم آمد، بعد به یاد آنها که التماس دعا داشتند افتادم. طلب عاقبت به خیری را هم از یاد نبردم. ان شاءا... قبول شود.
نگاهش به تهیه سوغات، نگاه حذفی بوده و خیلی کم بازارگردی کرده است تا فرصت زیارت از دست نرود، اما همان را هم به دیده ثواب نگریسته است و ادامه میدهد: درحد اینکه میگفتند سوغات حج متبرک است برای افراد بسیار نزدیک و خانواده بسیار اندک خرید کردیم. ازآن گذشته با این همه گرانی شایسته نبود پولمان از کشور خارج شود.
برای رسیدن به کعبه موعود از دیگران جلوتر بوده، زیرا سالهای سخت انتظار را نداشته است. تاوان این خوشبختی را البته چنددهه پیش در جنگ پرداخته و حالا به عنوان یک جانباز پس از چهار سال چشم انتظاری راهی سفر حج شده است. مهرداد اعزازی با ۵۱ سال سن از شهر مشهد مسافر کاروان دیگری در این سفر است.
از طریق صدا با هم درارتباطیم. او گوینده و حالا من شنونده ام. تجربیات دیگری از سفر به سرزمین کربلا و حتی حج عمره اش را میگذارد کنار این سفر؛ از پذیرایی تا مهمان نوازی. میگوید: فرهنگ پذیرایی از زائرانشان هر قدر هم خوب باشد، به کربلا و مهمان نوازی آنها نمیرسد. کارهایی میکنند و خدماتی میدهند که اینجا نیست. حتی سفر حج تمتع با سفر عمره هم متفاوت است، شلوغی و ازدحام کمتری دارد که شرایط را محدود میکند. اما اینها همه نوعی سختی را به این سفر میدهد که با جان و دل خریدنی است. آن مراسم سخت بدجور به دل مینشیند.
سیستم حمل و نقل و رفتار کسبه را در شهرها با لفظ خوب یا عالی توصیف میکند، ولی «فوق العاده گران». اعزازی شرح میدهد: واقعا شرایط مناسبی برای خرید نبود. هر کالایی مثل یک لباس ساده را باید دست کم سه برابر قیمت مشهد خریداری میکردید. این هزینه برای مردم خیلی سخت است. کمتر زائرانی را دیدم که خیلی خرید بکنند. اغلب کم و محدود بود.
انتهای صدایش را باید پیوسته شنید که درباره امنیت مراسم و برنامه ریزی خوب آن هاست: همه چیز روبه راه بود، به خصوص در منا. شکرخدا هیچ مشکلی پیش نیامد و همه چیز طبق روال پیش رفت. تعداد هم نسبت به سالهای قبل کمتر بود. آنجا میشد با تمام وجود به خدا نزدیک شد. دیدن کعبه، قبرستان بقیع و مسجد پیغمبر آرزوی گاه دست نیافتنی هر مسلمانی است.
هانیه ذاکرالحسینی اکنون ۳۸ ساله است، اما به گفته خودش ۱۷ سال پیش برای حج واجب نام نویسی کرده، یعنی وقتی تقریبا ۲۱ ساله بوده است. اگر کرونا نبود حالا باید دوسالی از حاج خانم شدنش میگذشت. توصیفش از این سفر زیبا دگرگونی است: پا گذاشتن به حرم خدا روی انسان خیلی تأثیر دارد. آدم را به یک نفر دیگر تبدیل میکند. یعنی قرار گرفتن در این جو روحانی نگاهمان را به زندگی تغییر میدهد. شبیه طی کردن درجات بالا به اندازه سهم انسانی و کوچک خودمان. نمیشود یک نفر به خانه برگردد با همان حال قبلی خودش.
از خوشیها و لذتهای سفر که میگذرد به برخی قسمتها هم نقد دارد و درباره آنها میگوید: قبلیها که سفر حج را تجربه کرده بودند از محدودیتهای موجود در حرم الهی میگفتند. ما هم آن را تجربه کردیم. نه هرجایی اجازه نشستن و استراحت میدادند نه عبادت. از نظر مسافت هم گاه بین سرویسهای حمل و نقل یا هتل تا محل زیارت فاصله پیاده روی زیاد بود. کسبه رفتارشان خوب بود و سیستم حمل و نقل مشکل خاصی نداشت.
محمد سبزواری هم با کاروانی از مشهد عازم شده است، بعد از عمری و در سن ۶۳ سالگی. خودش و همسرش آمده اند. حاصل یک عمر کارگری و پول بازنشستگی را خرج سفرشان کرده است و میگوید: از همان روزهایی که بنا بر رفتن شد صدایش میزدم حاج خانم. یک عمر است آرزو دارد مکه را ببیند. حالا خیالم راحت شد. دینم را ادا کردم و تمام.
باید در این سفر برای هریک از شش فرزندش که التماس داشتند دعا میکرده است. میگوید حتی خداخدا کردم دعاها یادم نرود: در خانه مریض داریم، جوان مجرد داریم. اولین بار که چشمم به کعبه افتاد تا توانستم اسمشان را بردم. تاتوانستم خدا را به بزرگی اش قسم دادم که گره کارهایشان باز شود و به همین امیدوارم.
آرزوی خود و همسرش برآورده شده است و حالا فقط برای دیگران دعا میکند. اینکه هرروز عاقبت به خیری یکی و شفای دیگری را ببیند.
احتمالا یکی از جوانترین مسافران خانه کعبه برایمان پیام فرستاده است. سی سال از خدا عمر گرفته است، اما چهار سال پیش فیش حج را آزاد خریده است که شاید در سن جوانی از این سفر حظ کامل ببرد. سیده آسیه موسی بایگی در مقایسه بین مهمان نوازی مشهدیها و آنچه در عربستان به چشم دیده است، خدمت ما را مخلصانه و خالصانهتر میبیند: به نظرم آنچه در آن سرزمینها انجام میشود خیلی متفاوت است با ایران. در کشور خودمان باتوجه به اعتقادتمان به زائر توجه ویژه تری داریم و اگر خدمت میکنیم با جان و دل است.
از آن هاست که در دهه آخر صفر تجربه مهمان نوازی از زائران پیاده آقا امام رضا (ع) را داشته است: افراد زیادی را میشناسم که با هر سمت و شغل و جایگاه اجتماعی با هر چه در توان دارند عاشق خدمت کردن به زائران آقا هستند، به ویژه زائران پیاده، اما در مکه و مدینه چنین صحنههایی را نمیبینید. برای اینها زائر جایگاه دیگری دارد و نگاهشان با ما بسیار متفاوت است. حتی سیستم حمل و نقل عمومی هم انگار توجیه نیست. جوری رانندگی میکنند که زائر باید مراقب خودش باشد والا خطر تصادف به طور جدی در کمین است.
بخش دیگر اعتقاداتش هم خاص است. تمایلی به خارج کردن پول از کشور نداشته، برای همین هیچ سوغاتی نخریده است و توصیح میدهد: گذرم به بازارها نیفتاد و وضعیت رفتار و برخورد کسبه را ندیدم، چون ترجیح میدادم کوچکترین مبلغی را از کشور خارج نکنم و از این بابت خوشحالم.
حجاج دیگری هم صدایشان را برایمان فرستادند. از چندین سال انتظار گفتند و حس وحالی که نمیگذاشت نه روی زمین باشند نه در آسمان و خدارا شکر که بار دیگر به سلامت به خانه هایشان بازمی گردند.
برای دانستن دیگر نکات اولین سفر زائران حج در سال ۱۴۰۱ از اطلاعات عباس خداشناس، مسئول روابط عمومی حج و زیارت استان، استفاده میکنیم. وی درباره تعداد زائران حج امسال میگوید: برنامه هر سال سازمان ثابت و مشخص است، ولی امسال به این دلیل که زمان اعزام دیر اعلام شد با مشکلاتی روبه رو بودیم.
وی ادامه میدهد: امسال اعزامیهای سال ۹۹ را فراخون زدیم، اما ظرفیت اعلام شده از سوی کشور عربستان برای کل کشور کمتر از همیشه و ۱۰ هزار نفر بود که سهم استان ما ۵ هزار و ۶۵ نفر شد. از سوی دیگر اعلام شده بود که زائران نباید بیش از ۶۵ سال سن داشته باشند؛ به همین دلیل افراد ثبت نام شده سالهای دیگر هم فراخوانده شدند.
خداشناس درباره هزینه این سفر یادآور میشود: هزینههای امسال تغییر کمی پیدا کرد و بین ۳۶ تا ۴۵ میلیون تومان شد، درحالی که این مبلغ در سال آینده باتوجه به قیمت فزاینده دلار بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان خواهد شد.
وی با توجه به انتقاد زائران در حوزه حمل و نقل تأکید میکند: سرویس حمل و نقل درون شهری در حج توسط خودمان راه اندازی، مدیریت و برنامه ریزی میشود. یعنی در کشور خارجی سرویس دهی داریم که با توجه به محدودیتهای کشور میزبان، کار سختی است. بخشی از سرویس دهیها هم براساس قوانین کشور عربستان در مناسک حج محدود شده بود تا امنیت بیشتری برای زائران فراهم شود.